به وسعت دریا
شاید گسترده تر با همان شکوه
پرنده ای بال افشان
براین گستره آبی
به سفری بی نشان
دور می شود
مثل سرنوشت من در همه عمر
مثل شب که همیشه از راه می رسد
مثل همین غروب امروز
آخ از اینه
وبهار خاموش عمر من
که با پرنده دور می شود..........
سلام...
سال نو مبارک..
همیشه جاری باشید...
یاعلی
تاتا
ببین باران بهاری چه پر طروات بر موج آبی دریا بوسه میزند ؟!
سلام .شعر قشنگی بود .با اجازه لینک دادم .سال نو هم مبارک
سلام
شعرت حس خوبی داره با اینکه به اسم دریا اومدم تا شاید با آرامش مواجه بشم دیدم که رو موجها تلاطم دریا شعر نوشتی و هیجان خاصی داره انتخاب عکست هم در این شعر خیلی متناسب بود. به خاطر ذوقت بهت تبرکی میگم.
ببخشید که این نظر شخصی من بود ولی از بودن در وبلاگت و خوندن شعرات لذت بردم.
موفق باشی
زیبا نوشتی.
موفق باشی وعیدت هم مبارک
می دانم
دیوار است ، دیوار ...
می دانی برای شکستن دیوار باید کلنگ و تیشه گرفت.
ما دیوار ها را از یاد برده ایم
و کوه ها و تیشه ها را.
ما هی خالی می شویم و چاهی در وجود ما هی عمیق ، عمیق تر
می شود و هیچکس برای خالی شدنش نمی گرید.
مثل شب
که همیشه از راه می رسد......