غروب
این تنها
واژه
از لبی ست
که
خورشید را
زمزمه میکرد.........
خورشیداین تنهاواژهاز لبی ستکهغروب را زمزمه میکرد ...
غروب مرا با خود تا ژرفای دریا می برد تا بتوانم دستانم را دراز کرده و خورشید را بگیرم حیف فاصله من با او از دریا تا خورشید است
خورشید
این تنها
واژه
از لبی ست
که
غروب را
زمزمه میکرد ...
غروب مرا با خود تا ژرفای دریا می برد تا بتوانم دستانم را دراز کرده و خورشید را بگیرم حیف فاصله من با او از دریا تا خورشید است