باران

                باران بهانه بود

               که تو

              زیر چتر من

              تا انتهای کوچه بیائی

              و دوستی

              مثل گلی بشکفد

              در میان مان .......

               

نظرات 15 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:51 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

چترت را ببند دوست من
بگذار زیر این باران قدم بزنیم
خیس شویم
و از نو جوانه بزنیم .
چترت را نبند...


شاد باشی

غریبه پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:06 ق.ظ http://sookotegharibane.blogfa

خیلی قشنگ بود . . .


زیر باران باید رفت . . .

محمد پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:14 ب.ظ

دوستی
مثل گلی بشکفد
در میان
من وتو
موفق باشی

عشق و مبارزه جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:34 ب.ظ http://dustdashtani.blogfa.com

خوشحالم که برگشتی (:

یگانه جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:25 ب.ظ http://kolbemehrabooni.blogsky.com

سلام...
مثل همیشه زیبا بود...ممنونم...

****
ای صمیمی / ای دوست / گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی /آرزویم همه سرسبزی توست /دائم از خنده، لبانت لبریز... دامنت پرگل باد

****
موفق باشی...

بهاره شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:03 ق.ظ

سلام
از نوشته هاتون خوشم میاد.
موفق باشیدو بنوسیید.

[ بدون نام ] شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:43 ق.ظ

معشوق هم بهانه‌ایست... تا عشقی بشکفد در قلب‌مان...
اما ما فراموش می‌کنیم...
فراموش می‌کنیم ما عاشق "عشق"‌ایم٬ نه معشوق...

پسرک تنها شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:53 ق.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

وبلاگت قشنگه
فقط یه مقدار سنگین لود می شه

پیمان جوزی شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:15 ب.ظ http://jozidrv.blogspot.com

پالینا این یکی از بهترین ها بود

رحمانی شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:06 ب.ظ http://farsinevis.blogfa.com/

یادمه بچه که بودم وقتی بارون می یومد دوس داشتم برم تو بارون بدوم بخورم زمین گلی شم گلی که تاز هاز بارون درست شده . یادمه اونوقتا بوی خاک رو بهتر درک می کردم . یادمه سردی بارون روی سرانگشتام بهم شعف می داد . مخصوصا بارونایی که تو ظل تابستون می یومد . یه دفه ای هوای صاف و آفتابی ابری می شد بارون می یومد دوباره آفتابی می شد .
دیگه دوس ندارم زیر بارون چتری روم باشه . نباید به روی برکت حجاب درست کرد.

قشنگ نوشته بودین

بهارک دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ق.ظ

زیبا مینویسی وپر مفهوم.
وبلاگت قشنگه واز عکسها مرتبط به خوبی استفاده میکنی
که به نوشته هات جون میده .
برگهای شناور در باد عالیه
موفق باشی.
زود اپ کن

آرتوش دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.artoosh.blogsky.com

با همه مردم شهر زیر باران باید رفت.

سپیده دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:03 ب.ظ http://gomshodegan.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوشگلی داری
پر از عکسهای خوشگل و شعرای قشنگتر:)

تنهاترین تنهایان چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ق.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام بر پالینای عزیز
چه اسم قشنگی واسه وبلاگتون گذاشتید
تبریک می گم ... زیباست همچون قلم شیواتان که بر دل می نشیند ...

* * *

بگو به باران

ببارد امشب

بشوید از رخ

غبار این کوچه باغ ها را

که در زلالش

سحر بجوبد

ز بی کران ها

حضور ما را...!

* * *
با آرزوی بهترین ها
در پناه حضرت دوست همیشه شاد باشی و امیدوار.
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان

[ بدون نام ] جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ب.ظ

اون عکست خیلی قشنگ بود... به فضای شعرت هم نزدیک بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد